" بايد ؛بايد انجام دهي ؛ آنچه را كه قادر بدان نيستي "
" محكوم به آزادي هستي"
آزادي كه هيچگاه قادر به دست يافتنش نيستي
" به حال خود رها شده ايم"
رها هستيم كه طرحي بر دنياي خود زنيم
"يقه خود را بگير و خود را از مرداب بيرن كش "
اين است توان و آزادي انساني ما
ايام كريسمس.....بر خود كز ميكنم. آنچه در تقلاي آدميان و اطراف مي بينم ؛ اضطراب است و بس . كه با رنگ و پرخوري مي پوشانندش ! زماني از تاريخ انساني بود كه آداب و روسوم ؛ مراسمي بودند كه طرحي زيبا بر روابط انساني ميزدند ولي حال غول سرمايه داري و خداي تبليغات چون خون آشامي همه چيز را بي جان ميكند.
دستگاهي كه با دندانهاي كوسه وارش همه چيز را مي بلعد و به شكل دلخواه خود تف ميكند."
Geen opmerkingen:
Een reactie posten