هميشه پائيز فصل محبوبم بوده ولي بخوبي از علتش آگاه نبودم...فقط از منظرسورئاليستي اش لذت ميبردم. ولي امسال فراخوان پائيز را در خود حس ميكنم ....نه به معناي معمول آن كه پائيز را نشاني ونويدي از مردگي ميدانند....بل حسي از پوست انداختن....مي ريزيم تا دگر بار سبزشويم.
حس ميكنم سفري را آغاز كردم كه بي اختياري مرا با ماجراها و رموزي مواجه خواهد كرد.....شكرگذارم و قدردان از اينهمه...قدردان ازاينكه به حلقه خود آگاه شدم ...حلقه اي هستم در زنجيرو كلافي پيجيده و پر رمز و راز.....حس تنهائي كه هميشه به شكل پارادوكس گونه اي مرا به انزوا ميكشاند را در خود حس نميكنم.....علت را آگاه شدن بر حلقه خود ميدانم.
درعين پيجيدگي و چهره مرموزش وصل به اين زنچيرو كلاف چه آسان است....كافي است پرده ها را بگشائيد برروي ترس هاي خود! ترس ها را لايه به لايه ...پرده به پرده ...نقاب به نقاب فراخوانيد....پرده اي از پس پرده.....به يكباره آنگاه كه نقاب از ترس هايتان برميداريد....حسي روان بر تنتان مينشيند....لذتي ....ارگزمي از نوع دگر.......
Abonneren op:
Reacties posten (Atom)
Geen opmerkingen:
Een reactie posten