zondag 16 januari 2011

کشتن اعداد

در جامعه ای که دارای یک فرهنگ فقیر غالب هست .درجامعه ای که افراد در یک ارتباط هرج ومرج گونه وبی قاعده بایکدیگرند. در جامعه ای که رفتار فردی افراد براساس بی قانونی وجدا از هرگونه پرنسیپی شکل دارد.آیا کشتن و حذف افرادی که به گونه ای دیگر هستند و با پرنسیپ ها و اصول دیگری شخصیت و رفتارشان شکل گرفته بهترین روش برای حفظ قدرت این بی پرنسیپی نیست؟
من گمان می کنم شروع این اعدامها و کشتارهای اخیر جمهوری اسلامی نه از عاجز بودنش بلکه بر اساس این آگاهی است که حکومت بر جامعه عقب مانده ما ؛ باحذف انسانهائی که بسیارمعدود و درصد کمی از جامعه را تشکیل می دهند؛ بهترین شیوه برای دوام خود است .
چه حاکمیتی راحتر و پردوام تر از این که نادان بر نادان حکم رانند؛ .

Geen opmerkingen: