woensdag 30 juli 2008

واقعي يا تخيل

بالاخره احساس ميكنم آماده هستم كه داستان زندگي ام رو به نوشته در بيارم.خيلي دوست دارم با طنز بنويسم ولي گوئي شبحي مانع از اين است. بيشتر وقايع كمي تخيلي به نظر ميرسه ولي اينقدر توانائي نوشتن در من نيست كه تخيلي بنويسم. تمامي اتفاقات رخ داده هست .علت تخيلي به نظر آمدن حوادث از آن روست كه هميشه در زندگي ام سر به هوا؛ بي قيد و بي برنامه و تابع احساساتم بودم
گرچه كساني مرا ماجراجو مي بينند ولي هيچگاه به دنبال ماجرا نبودم بلكه ماجرا هميشه در تعقيبم بوده است
به هر روي غرض از شرح حال نويسي به جا گذاشتن آن براي بازماندگان خودم (فرزندم) هست نه حال نشينان

Geen opmerkingen: